منتظران منجی
طلوع مي كند آن آفتاب پنهاني
جمعه 29 مهر 1390برچسب:, :: 16:52 ::  نويسنده : محمد علی یزدانی

ماجراى ديدار مشايى با ليلا زند چيست؟
در عكس( ١) ليلا زند - نفر سمتچپ- يكىاز همكاران لابىناياك(شوراىملى
اير(سخنگوى وزارت امور خارجه آمريكا) در 4 آمريكاييان ايرانى) در كنار آلن
شود. 4 ضيافتى كه در رستوران برگزار شده ديده مى
هاىليلا زند عضو ناياكو همكار لابىتريتا 4 در عكس( ٢) اين يكىاز آخرين عكس
پارسى(مدير شوراى ملى آمريكا و ايران) با رحيم مشائبدون شرحى در تهران است!!
بدون شرح

جمعه 29 مهر 1390برچسب:, :: 16:42 ::  نويسنده : محمد علی یزدانی

در ميان بني اسرائيل عابدي بود. وي را گفتند: فلان جا درختي است و قومي آن را مي پرستند.
عابد خشمگين شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را بركند...
ابليس به صورت پيري ظاهرالصلاح، بر مسير او مجسم شد و گفت: اي عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!
عابد گفت: نه، بريدن درخت اولويت دارد...
مشاجره بالا گرفت و درگير شدند، عابد بر ابليس غالب آمد و وي را بر زمين كوفت و بر سينه اش نشست.
ابليس در اين ميان گفت: دست بدار تا سخني بگويم، تو كه پيامبر نيستي و خدا بر اين كار تو را مأمور نكرده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دينار زير بالش تو نهم؛ با يكي معاش كن و ديگري را انفاق نما و اين بهتر و صواب تر از كندن آن درخت است ...
عابد با خود گفت: راست مي گويد، يكي از آن به صدقه دهم و آن ديگر هم به معاش صرف كنم و برگشت...
بامداد ديگر روز، دو دينار ديد و برگرفت، روز دوم دو دينار ديد و برگرفت، روز سوم هيچ پولي نبود!
خشمگين شد و تبر برگرفت و به سوي درخت شتافت ...
باز در همان نقطه، ابليس پيش آمد و گفت: كجا؟!
عابد گفت: مي روم تا آن درخت را بركنم!
ابليس گفت: زهي خيال باطل، به خدا هرگز نتواني كند!!! باز ابليس و عابد درگير شدند و اين بار ابليس عابد را بيفكند چون گنجشكي در دست!
عابد گفت: دست بدار تا برگردم! اما بگو چرا بار اول بر تو پيروز آمدم و اينك در چنگ تو حقير شدم؟!
ابليس گفت: آن وقت تو براي خدا خشمگين بودي و خدا مرا مسخر تو كرد كه هر كس كار براي خدا كند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولي اين بار براي دنيا و دينار خشمگين شدي، پس مغلوب من گشتي ...

سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, :: 20:44 ::  نويسنده : محمد علی یزدانی

گلشیفته فراهانیhttp://www.up.vatandownload.com/images/ylgizwlpb7q2ennytx.gifمسیح علی نژادمینا لاکانیفرناز قاضی زادهشادی صدرهفته گذشته حضور بدون حجابيكى ديگر از بازيگران فرارى سينما و تئاتر كشورمان
خبرساز شد. شبكه صداى آمريكا وابسته به (VOA) در برنامه شباهنگ صداى آمريكا
حجاب و حمله به اعتقادات u وزارت خارجه ايالات متحده آمريكا كه يد طولايى در كش
،« مينا لاكانى » اسلامى- ايرانى مردم و به ويژه جوانان كشورمان دارد، اين بار در برنامه خود
كه از سيزدهمين « ديدار » ،« روز فرشته » ،« پرواز را به خاطر بسپار » هايى چون - بازيگر فيلم
جشنواره فيلم فجر، سيمرغ بلورين و ديپلم افتخار بهترين بازيگر زن را برايشبه ارمغان آورد
را بدون حجابو با كمى سخنرانى سياسى « پريماه » و فيلم تلويزيونى « همسفران » و سريال
عليه جمهورى اسلامى به نمايشگذاشت. وى در مصاحبه با اين شبكه خود را مبرا از حزب
بازى خواند ولى مدعى شد به خاطر همبستگى با مردم، از ايران خارج شده است!
اى مثل؛ صداى آمريكا، - هاى تلويزيونى و ماهواره - گفتنى است، پيشاز اين هم شبكه
هاى خود، - سى انگليس و فرانس پرس فرانسه و ديگر كشورهاى غربى، در برنامه - بى - بى
جمهور دوران - حجاب افرادى چون؛ فريبا داودى مهاجر، مشاور رئيس u هاى كش - سريال
اصلاحات، گلشيفته فراهانى كه پساز اعلام تنفر از حجاب، با بازى بدون حجاباخيرش
هنرمند و » زيادى را به راه انداخت و چند خانم به اصطلاح - در يكفيلم هاليوودى جنجال
زننده در جشنواره كن سال گذشته ظاهر شد و خانم - كه با پوششى « ف. م » مثل « بازيگر
كه چند ماه قبل فلسفه حجاب را در سفر عمره حج — اعطايى از سوى باند «u ميم. ال »
انحرافى- زيرسوال برد، را به نمايشعمومى گذاشته بودند.
شناختى - اينكه اين عمل چقدر زشتاستو نشانى از حقارتعاملان خود به لحاظ روان
استكه با انگيزه سودجويى اقتصادىو سياسى و بهصرفقرار گرفتندر يكشرايط متفاوت،
كنند و با پشتكردن به فكر و اصولى كه با آن - از اصول مسلم دينى و انسانى خود عدول مى
نياز از - اى روشن و بى - شوند، نكته - ها مى - دستاين قبيل رسانه « بازيچه » ، اند - يكعمر زيسته
شود، تلاشبراى واكاوىچرايى جديت - توضيح است، اما آنچه در اين نوشتار كوتاه قلمى مى
هاىگاه و بيگاه برخى از بازيگران - زدن به اين قبيل اقداماتسريالى و نمايشژست - غربدر دامن
هاى خارجى است؟ و اينكه نظام جمهورى اسلامى در برابر - هاى رسانه - سينما در برابر دوربين
آن چه بايد بكند؟
١- مسلماً اين پروژه تمام نشدنى غربدر راستاى جنگنرم عليه جمهورى اسلامى
، بر روى خورشيد انقلابكه u هاى سخي - در حال انجام استو آنها قصد دارند با اين نمايش
هاى بزرگو ايادى - اشبه كشورهاى مسلمان منطقه رسيده و طومار قدرت - تازه دم مسيحايى
بخشرا از تلألو بيندازند و اين - داخلى آنها را به هم پيچيده، پنجه بكشند و آن الگوى الهام
اند. - ها بيدار شده - نشدنى استچون ملت
ترين هنجارهاى - ٢- اما اين خودفروختگان هنرمندنمايى كه با زير پا گذاشتن اصلى
حاكم بر عقايد ايرانيان مسلمان، قصد رسيدن به الاف و الوف خود را دارند، بدانند كه اگر
هاى اسلامى حاكم بر اين جامعه نبود، محال بود مجالى براى هنرنمايى افرادى چون - ارزش
آنها فراهم شده و به اين جايگاه برسند و اين سوءاستفاده غرباز آنان تا مدتى استو پساز
انگيز و - هايى استفاده شده به دور انداخته خواهند شد. سرنوشت غم - آن چون دستمال
خوابگى امروز او با يك - فراهانى كه از روسرى برداشتن بر روى سن تا هم - آموز گلشيفته - عبرت
پناهنده به بهشتغرباست! - پيرمرد غربى !عاقبت و سرانجام نهايى خودفروختگان وطنى
هاى - از فساد و بيمارى u ٣- نكته پايانى اينكه، ساختار سينماى ايران به دلايل مختل
ريزى جامع و بلندمدت - برد كه اصلاح آن نيازمند يك برنامه - اى رنج مى - كننده - مسرى نگران
هايى است كه گويى كمترين توجه و نظارت از - است، اما متأسفانه سينما امروز از بخش
شود. در حالى كه بسيار تأثيرگذار است، لذا تربيت افراد سالم و - سوى مسئولان به آن مى
هايى كه در استاندارد فيلم و سريال دينى و ملى ايران - انقلابى و درست كردن فيلم و سريال
خواهد. اقدامى كه اما با مقاصد سياسى كسانى - ريزىجدىمى - اسلامى باشند، تلاشو برنامه
توان - كنند، نمى - از دولت كه با انداختن فرش قرمز زير پاى برخى از اين بازيگرها دنبال مى
هاى حوزه فرهنگى و - هاى حداقلى را با توجه به حساسيت - اميدى به آن بست؟ نظام بايد كنترل
تأثير زياد آن بر جامعه اعمال كند تا شاهد چنين مسائلى نباشيم.

دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:, :: 13:6 ::  نويسنده : محمد علی یزدانی

نم

 

دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:, :: 12:51 ::  نويسنده : محمد علی یزدانی

1- بر مبناي آيه شريفه «انا اعطيناك الكوثر» نسل مقدس حضرت رسول اعظم(ص) از بانو حضرت صديقه طاهره(س) است. چرا كه مفسران شيعه كوثر را ذريه پيامبر(ص) معنا كرده اند. روشن است در سلسله نسل ها برخي خصوصيات و ويژگي هاي جسمي، اخلاقي و روحي از آبا و اجداد به فرزندان شان به ارث مي رسد. اين سنت الهي در ذريه حضرت رسول(ص) نيز جاري است. البته مادران و پدراني كه نسل هاي بعدي را تشكيل مي دهند نيز در اين امر نقش بسزايي دارند و چه بسا زنان و مردان پاكي كه به نكاح ناصالحان در آمده و اين ممكن است به انحراف نسل آنها منجر شود و از آن سو نيز ممكن است همين امر سبب نورانيت جمعي ديگر باشد.
2- در ميان ذريه پيامبر(ص) با توجه به آيه شريفه «لاينال عهدي الظالمين» (بقره: 124) و بر مبناي عبارت دعاي وارث «اشهد انك كنت نُورَاً فِى الاَصْلابِ الشَامِخَه وَ الاَرْحامِ المُطَهَره» كساني هستند كه از اجداد طاهر خود نور به ارث برده اند و هم وارث شمايل شده اند و هم وارث فضايل. ائمه اطهار و حضرات معصومين (عليهم السلام) مصداق اتم و اكمل اين سخن و وارث علم و حلم و عصمت و ولايت انبياي گرامي هستند.
3- در روايت از حضرت رسول خدا(ص) آمده است: «قَائِمُ أَهْلِ | بَيْتِى وَ مَهْدِى أُمتِى أَشْبَهُ الناسِ بِى فِى شَمَائِلِهِ وَ أَقْوَالِهِ وَ أَفْعَالِهِ ...؛ قائم اهل بيت من و مهدي امتم شبيه ترين مردم به من است در شمايل و گفتار و كردار.» (بحارالأنوار36: 283) و در جايي ديگر مي فرمايند: «الْمَهْدِى مِنْ وُلْدِى اسْمُهُ اسْمِى وَ كنْيَتُهُ كنْيَتِى أَشْبَهُ الناسِ بِى خَلْقاً وَ خُلْقاًخَلْقاً وَ خُلْقاً ... مهدي از فرزندان من است، اسمش اسم من و كنيه اش كنيه من و شبيه ترين مردم به من است از نظر خلقت و اخلاق.» (همان: 309)
در صحراي كربلا نيز حضرت اباعبدالله(ع) هنگامي كه حضرت علي اكبر(ع) عزم ميدان نبرد كرد، فرمودند: «اللهُم اشْهَدْ عَلَى هَوُلاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلامُ أَشْبَهُ الناسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِك كنا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيك نَظَرْنَا إِلَى وَجْهِهِ» خدايا شاهد باش بر اين قوم كه براي شان نمايان ساختم جواني را كه شبيه ترين مردم است به رسول تو كه هرگاه مشتاق زيارت نبي خدا مي شديم به او نگاه مي كرديم. (همان : 42) بر مبناي اين دو روايت شريفه شباهت حضرت علي اكبر(ع) به رسول خدا را نبايد تنها يك شباهت موروثي صرف دانست بلكه اين شباهت فضيلتي بزرگ براي ايشان و حتي مادر بزرگوارشان است. سيد جوانان بني هاشم در دشت كربلا به اوج مقامات انساني رسيده بود تا جايي كه شايد بتوان مقام ايشان را تا نزديكي مقام امامت دانست. همين مقام والاي ايشان است كه مي توان او را مطلقاً و بي قيد الگوي جوانان دانست.
4- در روايت شريفه از حضرت اميرالمومنين(ع) آمده است: «أشبه الناس بأنبياء الله أقولهم للحق و أصبرهم علي العمل به» (غررالحكم:110) شبيه ترين مردم به انبيا حق گوترين و صابرترين آنها در عمل است و نيز مروي است: «الناسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ» مردم به اميران شان شبيه ترند تا به پدرانشان! (بحارالأنوار75: 46) غرض اينكه جوان امروز مي تواند علي اكبر(ع) را با همان خصوصياتي كه در كلام پدر بزرگوارشان بود الگو قرار دهد و با حركت در مدار حق و صبر و كسب معرفت خود را شبيه انبيا و اوليا كند. اگر كسي امير و الگوي خود را درست انتخاب كند در «شباهت» به او خواهد كوشيد و رفتار و گفتار خود را منطبق با او خواهد كرد. جوانان دوران دفاع مقدس كه حضرت امام راحل با وجود تمام مقامات معنوي مي فرمود با ديدن آن چهره ها غبطه مي خورد نمونه اي روشن بر اين سخن است كه به جاي آنكه هنرپيشه ها و فوتباليست ها و ... را اسطوره و الگوي خود بدانند راه صحيح سعادت را در اقتدا به جوان حضرت حسين(ع) يافتند و در همين راه با «شباهت» به حضرت علي اكبر(ع) به «شهادت» يا «سعادت» رسيدند.

يا

دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:, :: 12:49 ::  نويسنده : محمد علی یزدانی

آنچه تمام بشريت به آن چشم دوخته و در آرزوي تحقق آن به سر مي برند، ره آورد دوران ظهور و حكومت مصلح جهاني است و امتياز مهم تشيع از ديگران اين است كه اين ره آورد را به صورت مشخص و دقيق بيان كرده تا بشريت براي تحقق و فرارسيدن چنين دوراني بيشتر تلاش كند. اين دستاوردها به صورت گسترده و دقيق در كلمات ائمه(ع) بيان شده است. آنچه ذيلاً مطرح مي شود بيان اميرمومنان علي(ع) در نهج البلاغه است.
احياي اسلام
در روايت از معصومين آمده است روزي بر امت خواهد آمد كه از دين جز پوستين وارونه اي باقي نمي ماند شايد به اين معنا كه ظالمان و منافقان به نفع خود برخي احكام دين را نديد گرفته و يا احكامي خارج از دين را وارد آن مي كنند. از مهم ترين دستاوردها و آثار حكومت امام زمان(عج)، زنده شدن اسلام، قرآن و سنت نبوي است، چنان كه اميرالمومنين علي(ع) مي فرمايند: «و يحيي ميت الكتاب و السنه ؛ (مهدي) كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) را (كه تا آن روز متروك مانده) زنده مي كند.» (خطبه 138) نيز در همين خطبه آمده است: «و يعطف الرأي علي القرآن؛ او نظريه ها و انديشه ها را تابع قرآن مي سازد.» هدايت انسان ها به صراط مستقيم عبوديت و بندگي خدا از ديگر ثمرات برقراري حكومت عدل امام عصر(عج) است. حضرت علي(ع) در اين باره مي فرمايند: «يعطف الهوي علي الهدي اذا عطفوا الهدي علي الهوي و يعطف الرأي علي القرآن اذا عطفوا القرآن علي الرأي؛ او (حضرت مهدي) خواسته ها را تابع هدايت مي كند، هنگامي كه مردم هدايت را تابع هوس هاي خويش قرار مي دهند و در حالي كه (به نام تفسير) نظريه هاي گوناگون خود را بر قرآن تحميل مي كنند، او نظريه ها و انديشه را تابع قرآن مي سازد.» (همان)
عدالت گستري
از ديگر ره آوردهاي مهم حكومت حضرت مهدي(عج) كه آرزوي تمامي انسانهاست، استقرار عدالت جهاني است. در روايات برقراري قسط و عدل از مهم ترين دستاوردهاي قيام آن حضرت معرفي شده است: «الذي يملأ الارض عدلاً و قسطاً» اميرالمومنين علي(ع) نيز مي فرمايد: «فيريكم عدل السيره؛ او روش عادلانه(در حكومت حق) را به شما مي نماياند.»(خطبه 150) قطعاً هر زمامداري به اسلام و قرآن عمل نمايد و عدالت را در جامعه فراگير سازد و جلوي مفسدان را بگيرد، رحمت الهي نيز بر آنان نازل خواهد شد. اين امر در زمان عدالت گستر هستي حضرت مهدي(عج) به اوج خود مي رسد، لذا زمين تمام نعمت هاي خويش را در اختيار او قرار مي دهد. اميرالمومنين علي(ع) مي فرمايد: «و تخرج له الارض افاليذ كبدهاو تلقي اليه سلما مقاليدها؛ زمين جگر گوشه (و ميوه ها و گنج هاي) خود را براي او بيرون مي ريزد و كليدهاي (معادن) خود را به او مي سپارد.»(خطبه 100)
دوران ظهور و حكومت عادلانه حضرت مهدي(عج)، دوران آزادي انسان ها از بردگي و ستمگري است. بشري كه در طول تاريخ ستم ها و ظلم ها، آزادي واقعي او را سلب كرده و او را به بردگي و بندگي كشيده است، در آن دوران به آزادي واقعي و مشروع و دلخواه خود خواهد رسيد. حضرت علي(ع) در اين باره مي فرمايند: «... ليحل فيها ربقاً و يعتق رقا؛ مهدي بر سيره صالحان رفتار مي كند، تا گره ها را بگشايد و بردگان (و ملت هاي اسير و رنج ديده و ستم كشيده) را آزاد سازد.» (خطبه150)
با توسعه عدالت اجتماعي در زير سايه قرآن و سنت محمدي و فراهم شدن زمينه آزادي واقعي و برچيده شدن تبعيض ها، خود به خود جامعه به سوي وحدت و اتحاد قدم برخواهد داشت. اميرمومنان علي(ع) كه خود براي وحدت و اتحاد جامعه اسلامي فداكاريها نمود، از خلافت و حق خود گذشت و سكوت تلخ چند ساله را تحمل نمود، مي فرمايد: «و يصرع شعباً و يشعب صدعا» (خطبه 138)؛ جمعيت گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان پراكنده را جمع آوري مي كند. (و وحدت واقعي بين آنها ايجاد مي نمايد.)

منبع: سيماي حضرت مهدي(عج) در آيينه نهج البلاغه،

دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:, :: 12:37 ::  نويسنده : محمد علی یزدانی

زبير مي گويد: عمرو بن عثمان، عمروعاص، عتبه بن سفيان برادر معاويه، وليد بن عقبه، مغيره بن شعبه در نزد معاويه گرد آمدند و گفتند: حسن بن علي(ع) ياد پدرش را زنده مي كند، هر چه مي گويد، مورد تصديق مردم است، امر مي كند اطاعت مي شود و مردم پيرامون او جمع مي گردند. همواره خبرهايي از او مي رسد كه براي ما ناگوار است. حسن را احضار كن تا او را خوار كنيم زيرا او مورد احترام مردم است و بر ما كه دشمن او هستيم تحقير كردنش لازم است. كسي را بفرست و او را احضار كن تا او و پدر او را ناسزا بگوئيم و به او بگوئيم كه پدر او بوده كه عثمان را كشته و از او براي اين قتل اقرار بگيريم. قصد آنها از ا ين اقدام تخريب چهره امام مجتبي(ع) نزد افكار عمومي و تا حدودي به خيال خام خود آرامش خودشان بود.
معاويه كه تجربه بسياري از برخورد با اين خاندان داشت از احضار حضرت ابا كرد و گفت: مي ترسم لباس حقارت بر قامتتان بپوشد و در طول تاريخ بر تنتان بماند. گفتند: عجبا آيا مي ترسي باطل بر حق، غلبه كند؟ هرگز چنين نخواهد شد. در آخر، با اصرار آن چند نفر، معاويه وادار به احضار امام شد.
پيام رسان معاويه حضرت را طلبيد. حضرت فرمود چه كساني نزد اويند؟ وقتي نام برده شدند آنها را نفرين كرد. حضرت به قصر معاويه رفت و آن دنياپرستان، هر اندازه كه مي توانستند به آن حضرت و پدرش (عليهما السلام) اهانت نمودند. پس از آنها امام(ع) شروع كرد به پاسخ دادن و پس از ذكر فضائل مولا علي(ع) و خودش و بيان سابقه معاويه و پدرش ابوسفيان، در آخر به هر يك از آن ها پاسخ داده و سابقه سياه هريك را افشا نمود، وقتي نوبت عمروعاص رسيد حضرت فرمود:
اما تو اي ابن نابغه! پنج نفر از مردان قريش ادعاي پدري تو را داشتند و در ميان آنها، آن كس كه نژادش از همه پست تر و از همه فرومايه تر بود تو را بخود نسبت داد. پدر تو (عاص) همان كسي است كه صريحاً خود را دشمن رسول الله(ص) خواند و حضرت را ابتر ناميد. آنگاه آيه نازل شد كه: «ان شانئك هوالابتر» همانا دشمن و بدخواه تو (اي رسول گرامي) بي دودمان است. تو همان مرد تبهكاري كه در همه موارد، روياروي پيامبر مقاومت و مبارزه نمودي و او را هجو و اذيت كردي و درباره پيامبر حيله گري به راه انداختي و تو از سرسخت ترين مردمي بودي كه حضرتش را در مكه دروغگو خواند و با وي دشمني ورزيد. تو در زمان جاهليت و در دوره اسلام با بني هاشم دشمني داشته اي. همگان مي دانند كه تو رسول خدا را با هفتاد بيت شعر هجو كردي و پيامبر تو را چنين نفرين كرد: «خداوندا، بر من سزاوار نيست كه شعر بگويم، خداوندا، به هر حرفي كه عمرو مرا هجو كرده هزار لعنتش كن.» اما آنچه را كه درباره عثمان گفتي. تو كسي هستي كه براي عثمان در اين دنيا آتش برافروختي و خود به فلسطين گريختي آنگاه چون خبر كشته شدنش را دريافت داشتي، گفتي: من ابوعبدالله هستم كه چون زخمي را بيابم، با انگشتم آن را مي شكافم و به خون مي آورم. سپس خودت را براي معاويه ذخيره كردي و دينت را به دنياي او فروختي، ما تو را نه براي عداوت و كينه توزي ات سرزنش مي كنيم و نه براي طلب محبت مورد عتاب و خطاب قرار مي دهيم. سوگند به خدا، تو نه در روزگار حيات عثمان او را ياري كردي و نه براي مرگش غضبناك شدي ... واي بر تو اي پسر عاص! آيا شعري را كه در موقع حركت بسوي نجاشي سروده اي، فراموش كرده اي؟ همان كه در آن از بني هاشم بدگويي نمودي و گفتي: «دخترم پيوسته مي پرسد كجا مي روي و چرا مقصدت معلوم نيست؟ گفتم: مرا واگذار كه من مي خواهم براي بدگويي از جعفربن ابي طالب نزد نجاشي بروم و در حضور وي به جعفر و گروهي كه با او همراهند ناسزا گويم. منظورم احمد (پيامبر اسلام) است كه مي خواهم نزد نجاشي از وي به زشتي ياد كنم... من از بني هاشم دست بر نمي دارم و تا بتوانم در پنهان و آشكار با آنان مي ستيزم.»
عمروعاص پس از جنگ صفين به دستور معاويه راهي مصر شد و با شهادت محمد بن ابوبكر حاكم منصوب اميرالمومنين(ع) خود را حاكم مصر نمود و تا پايان عمر بر اين منصب بود. عمروعاص سرانجام در اول شوال سال 43 هجري از دنيا رفت.

دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:, :: 12:32 ::  نويسنده : محمد علی یزدانی

«المومن ينظر الي الدنيا بعين الاعتبار»؛ مومن به دنيا با ديده پندگيري و عبرت مي نگرد. (غررالحتم1: 71)
بي ترديد سرگذشت پيشينيان و مردمان گذشته، چراغ راه آيندگان است و آنچه اين مهم را ميسور مي سازد آن است كه پيام تاريخ دريافت شود و دل، عبرت پذيرد. حضرت علي(ع) در بخشي از وصيت ماندگار خويش به امام مجتبي(ع)، مي فرمايند: «سرگذشت پيشينيان را به دل خود عرضه بدار كه چه افرادي در اين دنيا زندگي انساني و شرافتمندانه اي داشتند، اما در ذلت و خواري فرو غلتيدند و به سرانجام بدي دچار شدند و چه افرادي با رعايت آداب زندگي انساني عالي ترين مدارج كمال را طي نمودند و سرفراز به بارگاه حق شتافتند و در مقام قرب الهي سكني گزيدند. از اين رو بايد انسان آثار و اعمال گذشتگان را بررسي و مطالعه كند و ببيند چه چيزهايي موجب مي شود كه قوم و مردمي، با عزت زندگي كنند و چه اموري باعث مي شود كه مردمي به ذلت و خواري بيفتند. آن گاه آنچه را موجب سعادت مي شود كسب و از آنچه موجب بدبختي مي گردد، اجتناب كند و در يك كلام از گذشته گذشتگان عبرت آموزد، همان گونه كه قرآن كريم بارها ما را به اين نكته مهم سفارش مي فرمايد: «قل سيروا في الارض فانظروا كيف كان عاقبه الذين من قبل» (روم:42) (نهج البلاغه: نامه31)
اميرالمومنين علي(ع) عبرت گرفتن از احوال گذشتگان را مايه رشد و هدايت انسان به راه راست دانسته: «الاعتبار يقود الي الرشد» (غررالحتم1: 71) و انسان بصير را اينگونه معرفي كرده است: «انما البصير من سمع ففتر و نظر فابصر و انتفع بالعبر»؛ جز اين نيست ته بينا تسي است ته بشنود و انديشه و تفتر تند و بنگرد و بينا گردد و از عبرت ها سود برد.» (همان: 72) اينته چرا پند گرفتن از احوال ديگران مايه بصيرت و موجب رشد و هدايت انسان است، از وصيت حضرت به امام مجتبي(ع) معلوم مي شود، چه اينته انسان بعد از اينكه با مطالعه در احوال و آثار گذشتگان، به بي وفايي دنيا واقف گشت و نسبت به آينده و سرنوشت محتوم خود آگاهي يافت، بي ترديد در پي چاره اي برمي آيد تا براي آينده خود به وجه نيكو و مناسب چاره انديشي كند. آدمي بعد از مطالعه احوال گذشتگان بايد به اين نتيجه رسيده باشد كه زندگي اين دنيا جاده اي است كه گريزي جز گذر از آن نمي باشد و هرگز منزل و مسكن نيست كه در آن اقامت كند. جريان كلي حاكم بر عالم و آدم از روز نخست كه اين عالم پديدار شده، پيوسته در يك مسير بوده و هست و هرگز لحظه اي توقف نداشته و ندارد. پس براي او نيز جاي درنگ نيست تا چه رسد به اقامت كردن. گردش ايام در اختيار انسان نيست و چه بخواهد و چه نخواهد لحظه ها همچنان درگذرند و انسان دائماً در حال سير و حركت است. انسان بايد به ديده عبرت بنگرد ته كجا مي رود؟ و آنجايي كه اقامت خواهد كرد كجاست؟ و در آنجا سرانجام او چه خواهد بود؟ آيا عاقلانه است در بين راه، سرمايه را از دست دهد و در حال غفلت خوش بگذراند و وقتي به منزل مي رسد ديگر آه در بساط نداشته باشد؟ و اين در حالي است كه هرگز در اين راه به هيچ كس خوش نگذشته است و زندگي هرگز از سختي جدا نبوده، نشده و نمي شود و اگر كساني هم خوشي هايي داشته اند موقت و محدود بوده و با هزاران نوع رنج و غم و غصه توام بوده است. حال وقتي كه سرنوشت بشر اين گونه است و حكم حتمي و كلي عالم و آدم چنين است، پس «و لاتبع آخرتك بدنياك فاصلح مثواك»؛ هرگز آخرت خود را به دنيا مفروش و جايگاه و منزلگاه خود را درست كن و آباد ساز. ببين كجا مي روي آنجا را اصلاح و آباد كن. البته بايد به اين نكته اساسي هم دقت داشت كه زندگي اكنون ما تاريخ آيندگان است، اين تفكر سبب مي شود انسان در زندگي خويش دقت بيشتري كرده و تلاش كند عبرتي نيكو براي آينده باشد.

شنبه 9 مهر 1390برچسب:, :: 13:14 ::  نويسنده : محمد علی یزدانی
1- گران سنگی حضرت فاطمه معصومه (س)

به گفته محدث بزرگ حاج شیخ عباس قمی و نویسنده کتاب قاموس الرجال در میان فرزندان امام موسی بن جعفر علیه‌السلام بعد از امام رضا علیه‌السلام حضرت معصومه (س) برترین و گران‏سنگ‏ترین آنها به شمار می‏آید.

2- موقعیت معنوی
امام رضا علیه‌السلام که در زیارتنامه حضرت معصومه (س) در بزرگداشت و تجلیل آن حضرت او را دارای منزلت رفیع در نزد خداوند می‏خوانند و خواستار شفاعت خود، توسط آن حضرت در درگاه خداوندی می‏شوند.

3- فقاهت
روزی گروهی از شیعیان به قصد دیدار امام موسی بن جعفر علیه‌السلام و پرسش سؤالات خود به مدینه آمدند ولی امام در مدینه حضور نداشتند. از این رو، سؤالات خود را مکتوب به خانواده آن حضرت تحویل دادند تا در سفر بعدی، پاسخ آنها را از امام بگیرند. حضرت معصومه (س) خود پاسخ پرسش ها را نوشته به آنها داد. این گروه، در بین راه با امام موسی بن جعفر برخورد کردند و پاسخ ها را به امام ارائه نمودند. امام ضمن تأئید پاسخ‏ها ابراز خوشحالی کردند.

4- اهل حدیث(محدث)
در تاریخ اسلام به بانوان با فضیلت و صاحب حدیثی برمی‏خوریم که نام خود را در زمره محدثان ثبت کرده‏اند. حضرت معصومه (س) یکی از زنان بزرگ اهل بیت در این زمینه است.

5- زیارت حضرت معصومه (س)
از امام رضا علیه‌السلام نقل شده کسی که حضرت معصومه (س) را با آگاهی به حق وی زیارت کند، شایسته بهشت می‏شود. شاید یکی از حقوق و انتظارات آن حضرت به عنوان پیامدار دین و معنویت از زائران خود، تلاش آنها جهت تدارک یک سفر معنوی و کوشش برای قرب بیشتر به آن حضرت از طریق کوشش برای اصلاح خویشتن و تقویت کمالات معنوی در خود باشد.

6- زیارتنامه
حضرت معصومه در میان امامزادگان، از امامزادگان نادری است که برایش زیارتنامه مخصوص از جانب امام معصوم علیه‌السلام نقل شده است و به مقام شامخ آن حضرت اشاره شده است.

7- لقب

لقب معصومه از جانب حضرت امام رضا علیه‌السلام به دلیل مراتب تقوی و پرهیزگاری ـ تنها به فاطمه معصومه (س) در میان دختران حضرت امام موسی بن جعفر علیه‌السلام ـ اعطا گردید؛ خانمی که در اقتدا به پدر بزرگوارش، بسیاری از ساعات زندگی‏اش، به عبادت و راز و نیاز با خدا سپری شد.

8- تحول شهر قم پس از ورود
شهر قم در اواخر قرن اول، با ورود تعدادی از شیعیان کوفه بتدریج مذهب شیعه را پذیرفت و به عنوان یک شهر شیعی معروف گشت. ولی با ورد حضرت معصومه (س) به قم، فصل نوینی در اهمیت این شهر در گسترش اسلام و مذهب شیعه گشوده شده.
میزبان حضرت معصومه (س) در مدت 17 روز اقامت و زندگی آن حضرت در شهر قم، جناب موسی بن خزرج، پس از رحلت حضرت معصومه (س) ، محراب عبادت آن بزرگوار را به همان حالت باقی گذاشت و خانه مسکونی خویش را به احترام حضرتش به مسجد تبدیل کرد. پس از رحلت و خاکسپاری حضرت (س) موسی بن خزرج سایبانی از حصیر بر روی قبر ایشان نصب کرد که به مدت 100 سال این سایبان وجود داشت.

9- بارگاه فاطمه معصومه (س) و تجلیگاه فاطمه زهرا (س)

مرجع عظیم‏الشأن مرحوم آیت‏الله العظمی نجفی مرعشی رحمه‌الله فرمود: پدرم مرحوم آیت‏الله علامه سیدمحمود مرعشی که در نجف اشرف می‏زیست علاقه‏مند بود که به طریقی، محل قبر جده‏اش حضرت زهرا (س) را بیابد، برای این مقصود ختم مجربی انتخاب نمود و چهل شب به آن مداومت نمود. شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان به بستر خواب رفت، در عالم خواب به محضر امام باقر علیه‌السلام رسید، امام به او فرمود: «علیک بکریمة اهل البیت» به دامن کریمه اهل بیت چنگ بزن، ایشان تصور کرد منظور امام علیه‌السلام حضرت زهرا (س) است، عرض کرد: آری قربانت گردم من نیز ختم را برای همین امر گرفتم. امام فرمود: منظور من قبر شریف حضرت معصومه در قم است سپس افزود: بخاطر مصالحی خداوند اراده نموده که قبر حضرت زهرا (س) مخفی باشد از این رو قبر حضرت معصومه (س) را تجلیگاه قبر حضرت زهرا (س) قرار داده است. در زیارت نامه حضرت معصومه که بوسیله امام رضا علیه‌السلام نقل شده عنوان شده است ای دختر رسول خدا، ای دختر فاطمه و خدیجه و... این تعابیر در مورد حضرت معصومه آنهم از زبان امامی معصوم فقط بیانگر شرافت خانوادگی نیست بلکه علاوه بر آن اشاره به مقامات عالی و ملکوتی و معنوی حضرت دارد.
10- مقام عصمت حضرت معصومه (س)

امام رضا علیه‌السلام فرمودند: کسی که حضرت معصومه را در قم زیارت کند مانند آنست که مرا زیارت کرده است. امام ثواب زیارت خویش را با زیارت حضرت معصومه در یک حد و اندازه می‏داند و نیز اینکه نام مبارک حضرت، فاطمه کبری بوده و امام او را ملقب به صفت معصومه کرده است و این مطالب نشانگر اوج عظمت روحی و معصومیت حضرت فاطمه کبری است.

دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, :: 20:59 ::  نويسنده : محمد علی یزدانی

یاحسین

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان منتظران منجی و آدرس mohamadyazdani2012.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 127
بازدید کل : 29845
تعداد مطالب : 29
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1